سیاه چاله رژیم :پرویز مصباحی

تحریم‌های ایالات متحده علیه ، ایران
آنچه ازمجموعه تحولات سیاسی روز در سطح بین المللی احتمالش میرفت در نهایت امر به واقعیت پیوست . مجلس نمایندگان آمریکا و در پی آن مجلس سنا لایحه موسوم به « مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها » را با اکثریت قاطع آرا در هر دو مجلس به تصویب رساندند . این لایحه که سپاه پاسداران و ساختار اقتصادی رِژیم ایران را هدف قرار داده، ضربه ای سنگین با عواقب هولناک برای سیستم درهم ریخته و آشفته ملایان به حساب میاید، اکنون این لایحه فقط باید به امضای دونالد ترامپ برسد تاجنبه قانونی و اجرایی به خود بگیرد.

با تصویب این لایحه برای اولین بار و بطور سیستمایتک یک قدم حساب شده و جدی از سوی امریکا برای ازهم پاشاندن سیستم اخوندی برداشته شده است. از زمانی که امضاء ترامپ درزیر این لایحه قرار بگیرد میتوان به جرات گفت که «دکترین تغییر رژیم» ازجنبه نظری بیرون آمده و خصلت عملی بخود میگیرد. کلید خوردن این فرایند تغییراتی جدی و بنیادین بدنبال خواهد داشت. این واقعیت را میتوان هم از فریادهای رژیم که ازسر ناتوانی و ضعف سر میدهد و هم از انعکاسات بیرونی آن در میان تمامی نیروهای خواهان سرنگونی دریافت . « دوران تغییر در چشم انداز قرار گرفته است . »

در این شرایط جدید باید به دو سوال اساسی پاسخ داد.

۱ـ واکنش رژیم به این چالش جدی چیست ؟ و ایا رژیم میتواند بر مشکلات این سیاه چاله مهیب فائق آمده و همچون گذ شته به حکومت خود ادامه دهد ؟

۲- آیا کشور در این شرایط بغرنج و پیچیده به سمت جنگ داخلی ، جنگ منطقه ای ، شورشهای خیابانی بدون کنترل پیش میرود ؟ و یا یک سیستم هدایت کننده شرایط موجود را با هوشیاری و درایت به سمت شرایط مطلوب به پیش خواهد برد.

در رابطه با سوال اول میتوان بر اساس تمامی شواهد موجود پاسخی روشن به آن داد وآن پاسخ این است که سیستم اخوندی از نفس افتاده و توانایی هیچ واکنش حساب شده و جدی را ندارد. بدلیل اینکه اولا در راس دستگاه سیاسی خودش

با تضادها وبحرانهای خردکننده مواجه است . ثانیا در حوزه اقتصادی ورشکسته واز پا افتاده است . و در آخرباید ازاصلی ترین عنصر دراین حوزه نام برد که همانا ترس و وحشت بسیار رژیم از قیام توسط بدنه اجتماعی است . این سه عامل مهم دایره مانور رژیم رابرای هرگونه مقابله موثر تنگ میکند و توانایی رودررویی را از آن میگیرد. البته بر سر ماجراجوییهای جاه طلبانه آخوندها و اقدامات تشنج امیز انها نمیتوان حسابی منطقی باز کرد.

در رابطه با سوال دوم اما نمیتوان با صراحت پاسخ داد، زیرا در مجموعه طیف سرنگونی طلب عواملی وجود دارند که ما از میزان قدرت تاثیر گذاری انها برای هدایت سازمان یافته شورشهای آینده بی اطلاع هستیم . با توجه با تجربیات چند دهه گذشته تمامی سازمانهای دیگر بجز مجاهدین و شورای ملی مقاومت نشان داده اند که قدرت بسیج و سازماندهی نداشته و نمیتوانند در شرایط حساس نقشی مثبت و موثر داشته باشند. البته در این شرایط اگر فاکتور خارجی (کشورهای غربی) به گونه ای دیگری بازی کنند، معادلات فرق میکند.

در رابطه با سازمان مجاهدین اما قضیه کاملا متفاوت است، زیرا دوست و دشمن به وضوح میدانند که آنها بخوبی و با کمال قدرت نشان داده اند که بدون پراکنده گویی که یکی ازبیماریهای اصلی سازمانهای دیگر است با تمرکزبر روی هدف نهایی و تضاد اصلی وارد فرعیات نشده و از این طریق راه خود را باز میکنند.

در این مرحله حساس اما ایکاش که ارتش ازادیبخش با تمامی تجهیزات نظامی در کنار مرزها میبود که در انصورت جهت گیری اینده کاملا مشخص و أساسا نیازی به طرح این سوال نبود. اما با توجه به اینکه بدنه تشکلیلاتی سازمان در آلبانی و کشورهای غربی است موضوع کاملا فرق میکند. زیرا روشها وابزارهای کنترل خیزشهای مردمی در صورت شکاف در دستگاه سرکوب مشخص نیست . و از سوی دیگر این سوال مطرح است که این نیروها با چه روشها و با بهره گیری از کدام ابزارها میتوانند از خارج کشور هدایت ومهمترازآن کنترل أوضاع را در دست بگیرند تا ازیک انفجار غیرقابل کنترل جلوگیری نمایند . البته در حال حاظر نمیتوان این مطلب را دقیقا تجزیه و تحلیل نمود و باید دید که در اینده مسیر تحولات به کدام سمت رفته و ما چقدر در سمت دهی و سازماندهی ان میتوانیم تاثیر گذار باشیم . اما مهم این است که ما به این واقعیت سرسخت پی ببریم که تحولات ساختار شکن و بنیادین در راه وطوفان تغییر درحال وزیدن است و ما باید با تمام توان آماده این شرایط جدید باشیم .

پرویز مصباحی

آلمان ۰۱/۰۸/۲۰۱۷