
عراقچی وزیر خارجه ایران با استیون ویتکاف، فرستاده ویژه رئیسجمهوری آمریکا، در شهر مسقط پایتخت عمان گفتگو میکنند. این دیدار برای خامنهای یک رسوایی است. اما برای ایران در هر صورتی مفید خواهد بود.
رژیم ایران در همه عرصهها شکست خورده و توان برای مقاومت حداقلی حتی ندارد. هر آنچه رهبر ایران بافته بود، پنبه شد و بر باد رفت.
استراتژی خامنهای مبتنی بر همان مَثَلی است که، مشاور او علی لاریجانی در سفر لبنان گفت:
👈 “اسرائیل با آلت آمریکا چیز میکند…”
این در واقع وارونهنمایی استراتژی رژیم ایران است. البته این تأکید بر این معنی نباید گرفته شود که، اسرائیل خود اتکا و نیز مستقل است.
📎 رژیم اسرائیل اشغالگر و نژادپرست است. اما موضوع این نوشته آن نیست.
سیاست جنگطلبانه رژیم ایران بیش از دو دهه است منطقهِ خاورمیانه را ناامن کرده و در گوشه و کنار آن آتشی برافروخته است.. اما این رژیمِ جنگطلب، اکنون از ادعا برای نابودی حیفا و تلآویو و حسینیه کردن کاخ سفید ناگزیر به گفتگو با آمریکا شده است. عراقچی روز شنبه چه رو به ویتکاف بنشیند و یا چند متر آن طرفتر باشد و با نتبوک جواب او را بدهد، یک شکستخوردهِ تسلیم شده است و در موضع و موقعیت غیر شرافتمندانه قرار دارد. خامنهای، شورای عالی امنیت ملی و دولت ایران این پیام صریح را دریافت کردهاند:
با دونالد ترامپ و تیم شورای امنیت ملی صحبت کردم و به شما میگویم که این گفتگوها {با ایران در عمان} مستقیم است.
هدف نهایی ترامپ از این دیدارها و گفتگوها این است که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند.
تمام گزینهها روی میز است؛ انتخاب با ایران است که یا با تقاضاهای ترامپ موافقت کند یا بهایی سنگین پرداخت کند. (سخنگوی کاخ سفید. عصر جمعه)
این وضعیت را شخص رهبر ایران، مرد جنگطلبی که داشت با چیز دیگران چیز میکرد و حالا همه آن چیزها را از دست داده رقم زده است. او هنوز هم حاضر نیست دست از جنگ بکشد. اما دیگر دستش به جایی نمیرسد و به چیزی هم بند نیست. باید مفری بجوید. بهترین امکان به لجن کشیدن دولتی است که، از قضا شعار مذاکره سر داده بود و بنا به خشم و غضبِ رهبر، آن را منتفی اعلام کرد. و حالا عراقچی مصلوب و الاختیار به مسقط میرود. او نماینده دولت نیست، در عین حال نماینده رسمی خامنهای نیز است.
عراقچی یک واسطه بیاختیار است و نمیتواند ابتکار عمل داشته باشد. به همین دلیل روشن است قصد خامنهای مذاکره برای حل حداقلی از مشکلات حتی نیست. با اینحال اگر او دریابد جنگ واقعی در پیش است و ناگزیر خود باید در این جنگ شرکت کند قدر یقین عقبنشینی خواهد کرد.
رهبر ایران اگر چه جنگطلب است، اما مرد جنگ نیست. اگر احتمال دهد که جنگی در میگیرد که مستقیم دامن خود او (مقام و موقعیت و حکومت و خانواده و اطرافیان و…) را هم خواهد گرفت، پس مینشیند. اکنون شاید در جستجوی راه و شکلی باشد که آبرومندانه بهنظر آید. اگر آبرویی مانده باشد. با این حال، اگر او طبل جنگ را حتی از سر ناچاری کناری بگذارد و ننگ صلح را بپذیرد، مورد قدردانی قرار میگیرد. هر احتمالی که حتی کسری از ثانیه سقوط و نابودی ایران را به تاخیر بیندازد بهتر است مورد استقبال قرار گیرد.