خانه / مقالات (صفحه 176)

مقالات

رحمان کریمی: با غرابه های گلاب و سرکه بوی گنداب نمی رود

رحمان کریمی

وضعیت و موقعیت رژیم فاشیستی ملا طوایفی – پاسدار طوایفی، از تمامی جهات اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنچنان آشکارا رسوا و خراب و بحران زده است که دیگر واقعا نیازی به گفتن و نوشتن ندارد. بوی گند این نظام محیل سرکوبگر از هر حیث عالمگیر شده است. اگر …

ادامه»

ناهید همت آبادی: شهد و شوکران “شیرینی خوران”

ناهید همت آبادی:

پس از سی سال که اصحاب صادق استعمار و ارتجاع با انواع اسباب سیاسی، نظامی، دسیسه و دروغپردازی سودای ” سر مقاومت را زیرآب کردن ” داشتند و نشد و باقی قضایا…! و مستر اوباما پرنده ی بی همتا، دمکراسی؟! ( از نوع بوشها ) مستقر در عراق توسط آنها …

ادامه»

درمراسم اهدای جوایز اسکار چه می گذرد؟ جوادشفایى

ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭى ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬا! ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩى ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩى ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩى. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ …

ادامه»

آب ریخته به لانه مورچه‌ها:مجتبی قطبی

اتخاذ سیاست سخت‌تر ،هر چند تا کنون تلویحیِ، دونالد ترامپ در قبال رژیم تروریستی حاکم برایران بار دیگر آب به لانه مورچه‌ها ریخته است. از زمانی که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، بار دیگر جبهه مماشات چه در سطح بین‌المللی و چه در جبهه داخلی، که منافع …

ادامه»

بیایید صدای بی صدایان زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم :سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران

زندانیان سیاسی

بیایید صدای بی صدایان زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام و یا فراموش شده و یا تازه واردین به زندان ها باشیم در یک حکومت دموکراتیک و مردم سالار شرایط شکوفاشدن و بروزاستعدادها نه تنها برای کودکان سرزمین باید برابر و مساوی باشد که حتی برای زبان های اقوام مختلف ایرانی …

ادامه»

از بس که مفت خورده ای،اینگونه فربهی :جمشید پیمان،

خامنه‌ای

تو خشکی ای فقیه و من از یُمنِ می؛ ترم ساحل نشین کوثری تو و در پایِ خُم سرم دلخور مشو اگر که مرا با تو کار نیست تو زهد می فروشی و من باده می خرم دانی چرا به آتشِ دوزخ دلم خوش است؟ من از بهشت،چون تو در …

ادامه»

هستی دیگر بنام نیستی‌ سهند مهاجر

محمد علی جابرزاده

در سوگ و رثای پیری از پیران طریقت آزادی و برابری . مجاهد کبیر محمد علی‌ جابرزده انصاری زهر در کامم خبر ، “قاسم ” به تن‌ گشته جدا شکر حق را عارفان ! در هر دو شادی و عزا رفت اندر هستی‌ دیگر که نامش نیستی‌ ‌ست پیر دیگر …

ادامه»