تهی ترین شعاری که تا اکنون شنیده ام همین مهملِ انتخاب بین بد و بدتر است. آزموده را آزمودن خطاست. به عبارتی دیگر از یک سوراخ چند بار باید گزیده شوی تا دیگر در آن سوراخ دست نبری؟
آیا در این مدت وسالیان متمادی و طولانی انتخاب بین بد و بدتر تجربۀ کافی در بر نداشه که مجددا به سناریوی غمین دیگری گرفتار می شوند؟
تا جایی که به روانشناسی توده ای بر می گردد، این تئوری انتخاب بین بد و بدتر شعار ابداعی ؛ انتخابی و استراتژیک کارگران، زحمتکشان، زنان، دانشجویان، جوانان، روشنفکرانِ آکاه و سرنگونی طلب و تهیدستان نیست. چونکه در پراکتیک اجتماعی و مبارزات جاری به عینه دیده ایم که این قشرها و نیروهای عظیم توده ای چگونه کلیت این نظام را به چالش و جنگ طلبیده، خواسته ها و مطالبات خود را به شکل حضور در میدان در گیری و زد و خورد با رژیم جمهوری اسلامی آخوندی، بیان کرده اند.
پس در میدان عمل این درگیری های بسیار زیاد با هر دو جناح چه اصولگرا به سرکردگی خامنه ای شیاد و چه به اصطلاح ” اصلاح طلبان” به سرکردگی خاتمی در قبل و روحانی ریا کار، در حال حاضر را ملاحظه کرده ایم، واز هیچ یک از این امام زاده های بد در این مدت طولانی معجزه ای رخ نداده است، بلکه روز به روز بر وخامت اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه افزوده شده است.
منشاء شعار انتخاب بین بد و بدتر از کجاست؟
مدون کردن هر سیاست، استراتژیی و روش مندی واتخاذ تاکتیکهای آن ناشی از تئوریها و گردانده گان پشت صحنۀ آن می باشد. تا جایی که به توده های مردم ایران و منافع کوتا مدت و دراز مدت آنها بر میگردد، آنها برای فقیر تر کردن خود واعدام فرزندان و آینده گانشان، هم چنین برای ادامۀ جنگهای مذهبی و به خاک و خون کشاندن سایر ملل، اختلافات طبقاتی ورنج مضاعف تهیدستان و از سوی دیگر انباشت سود و سرمایه و قدرت در دست 3 تا 4 در صد مردم، بی حقوقی کامل نصف جمعیت ایران یعنی زنان، مرد سالاری و خلیفه گری، گرسنگی و فحشاء،و…… به هیچ وجه خواهان انتخاب بد از بدتر نیستند و به هیچ عنوان نمی خواهند تمام مصیبتهای فوق به نوعی دیگر تکرار و ادامه یابند.
بلکه با نگاهی کلی به فعالان این توطئه متوجه می شویم که این بینش خواهان ابقاء و حیات ننگین
این حکومت عصر حجر، خلیفه گری و ولایت فقیحی به نام جمهوری اسلامی است.
این بینش مخرب از مغز 3 گروه تراوش و در 3 زاویه متفاوت با یک رویکرد عمل می کند و آن هم ابقاء این رژیم عهد عتیق در کلیت آن می باشد.
1- امپریالیزم جهانی و مداخله گری مسقیم آمریکا ونقش رسانه ای آنها به خصوص آیت اله دامت مفتضح بی بی سی.
آمریکا در این مدت به شکل نهان و آشکار هم در شکل گیری جمهوری اسلامی خمینی نقش داشت و هم در ادامه یافتن آن بعد از گور به گور شدنش. از فروش اسلحه گرفته به رژیم خمینی تا نقش تخریبی آن در منطقه توسط خامنه ای، امتیاز دادن به ولایت فقیح در رابطه با بمب باران کردن پایگاهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش تا همکاری مستقیم با نوری المالکی نوچۀ شیاد خامنه ای و حملات متعدد به پایگاه اشرف تا موضع گیری خانم کلینتون در رابطه با منحل کردن سازمان مجاهدین.
بی بی سی، به عنوان پیش برندۀ تبلیغاتی و نقش کاتالیزاتورِرژیم ایران در رابطه با تلطیف کردن این رژیم و مداخله دادن تمام نیروهای خارجه کشوری وهواردارن رژیم در شکلهای مختلف به عنوان اپوزیسیون قلابی که خواهان جناح مثلا رفرمیست و اصلاحات!!! می باشند.
لازم به توضیح است که تا جایی که به رفرم و اصلاحات واقعی بر می گردد، بحث چیز دیگری می شود وآن موقع نظراتمان را راجب رفرم و اصلاحات بیان می کردیم؛ ولی کسی که هم اکنون در مورد رژیم و رفرم و اصلاحات صحبت کند یا بوق است و به اندازۀ مرغی از اصلاحات و رفرم سرش نمی شود ویا عامدانه آب به آسیاب حکومت اعدام و جنایت می ریزد. ما در زمان حیات ننگین رفسنجانی و خاتمی و روحانی ملاحظه کردیم که در این چند دوره چه غلط اضافۀ رفرمیستی و اصلاحی کردند!!!
شرمشان باد انهایی که این گونه با سرنوشت این توده های تهیدست بازی می کنند.
2- اپوزیسیونِ توده ای اکثریتی .
اینها که تا دیروز تا به کمر در پیشگاه آخوندها خم می شدند و برای آنها خود را بزک کرده و دمب می جنباندد و به عنوان عده ای نان به نرخ روز خور ومزدوران رژیم در خارج از کشور که خون تیرباران شده گان و اعدامیان ضد رژیم را وثیقۀ اقامت خود قرار دادند، پای صندوق رای رفته و جبهۀ آیت اله دامت بی بی سی را تقویت کردند. اینان هم از توبره می خورند و هم از آخور یا به عبارتی پس آخور خامنه ای شیاد را نشخوار می کنند. این موجودات عجیب هنوز پس از اینکه سالیان متمادی چپ و راست ازآخوندکها تو دهنی خوردند از رو نرفته و سعی می کنند به خلایق بقبولانند که این رژیم قرون وسطایی را می شود تصحیح کرد و انواع و اقسام نوشته ها و دیدگاهای متفاوت را، به شکل آسمون ریسمون به هم می بافند، تا شاید جنایت کاران در ایران دلشان به رحم آمده کمی نرم تر رفتار کنند!!!!
3- سر خوردگان وقی کرده های خمینی.
این افراد که یک جناح از خود رژیم است و 38 سال آدم کشتند و تجاوز کردند و خون مردم را به شیشه گرفتند، حالا به این صرافت افتادند که اپوزیسیون سازی کنند و از یک زاویه کلیت رژیم را از انقلاب و خشم کارگران و زحمتکشان نجات بخشند و از زاویۀ دیگر به جنایتهای خودشان سرپوش گذاشته و خود را (آپ دیت) یا به روز کنند. در این رابطه به هر صغرا، کبرای متوسل شده و خود را جناح انتقادی با شعارهای پوپولیستی جا می زنند. اما یک چیز را فراموش کرده اند و آن هم اگر زور اسلحۀ شیادان و ریا کاران بالای سر توده های مردم نباشند، آنگاه جواب این همه ریا کاری را در جا دریافت می کردند علی رغم تمام چرندیاتی که در قالب رفرم و اصلاحات به خورد خلایق می دهند.
تهی بودن شعارهای این ریا کاران از جمله روحانی سریع مشخص شد و در عین جمع آوری رای، خود را اصلاح طلب جا می زد ولی به فوریت که رای را گرفت، تمام سیاستهای خامنه ای شیاد را در یک سخنرانی تایید کرد.
آیا احتیاج بود از ترس مار به نیش عقرب پناه برد؟
مطلقا خیر. اگر ما سری به آمارهای انتخاباتی خود رژیم بزنیم به این واقعیت واقف خواهیم شد که بحث فوق در رسانه ها قوی عمل کرده است؛ والا رژیم مفلوک تر از این حرفاست که بتواند اصلا نفس بکشد. در یک فضای نصفه نیمه آزاد انتخاباتی بدون تردید به زباله دان تاریخ پرتاب خواهند شد.
طبق آمارهای رژیم که برفرض محال درست باشد، روحانی تقریبا 23 میلیون رای آورد، رئیسی تقریبا 15 میلیون رای آورد وبیش از 16 میلیون هم رای ندادند و هم چنین تقریبا یک ونیم میلیون هم رای باطله بوده یعنی در رای شان به خامنه ای بیلاخ نشان دادند. با توجه به این آمار رژیم متوجه می شویم که دریک فضای نیمچه بازانتخاباتی این 17 و نیم میلیون صد درصد به بیش از 40 میلیون می رسید، چرا؟ به این دلیل ساده که آن 23 میلیون بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند. نتیجاتا اگر فضای انتخابات دمکراتیک میبود به بد تر رای داده نمی شد و به خوب رای داده می شد و به همین راحتی دهن خامنه ای و کلیت رژیم ضد بشری و هم چنین آنهایی که این شعار انتخاب بین بد و بدتر را به میان کشیدند، حسابی سرویس می شد. باشد تا آن روز دمکراتیک توسط فهر انقلابی تودها به فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران فرا رسد و زمینۀ انتخاب واقعی و دمکراتیک را برای جامعۀ ایران مهیا سازند. چنین باد.
: