خانه / مقالات / مدیریت ناتوان و عقب‌افتاده‌ی ورزش ایران، مایه‌‌ی سرافکندگی است :فریبانظری

مدیریت ناتوان و عقب‌افتاده‌ی ورزش ایران، مایه‌‌ی سرافکندگی است :فریبانظری

این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد بر سر مدیران ناشایست و ناتوان ورزش کشور، بانگ زند.
این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد در برابر توهین و تبعیض مداوم به زنان، خشمگین باشد.

سال‌هاست مدیریت ناتوان و عقب افتاده‌ی ورزش ایران نمی‌تواند برای یک حق ساده و نخستین زنان ورزش دوست ایرانی تدبیر نماید و آن حق ورود محترمانه
به_ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات مختلف ورزشی است.

تأسف بار است که امر بدین سادگی که حتی در کشورهای منطقه و عربی البته به استثنای دولت اسلامی طالبان به خوبی مدیریت شده و ورزشگاه‌های این کشورها نظیر ترکیه، عربستان، قطر، و ارمنستان و … با وضعیتی مناسب و بدون تهدید و خط و نشان و بی‌احترامی و تحقیر، پذیرای زنان ورزش دوست است؛ اما هم‌چنان در کشور ما یک دردسر بزرگ برای زنان ورزش دوست ما محسوب می‌شود.

مایه‌ی شرم و سرافکندگیست که امری بدین سادگی هنوز در کشور ما محل مناقشه و بحث، میزگردهای فراوان، ورود نهادهای امنیتی و غیر ورزشی و نظامی است.
و در این میان، کار حتی به دفاتر مراجع و نهاد دین نیز رسیده است و این جای بسی دریغ و تأسف برای جامعه‌ای است که سال‌ها پیش‌تر از همه‌ی این کشورها، زنانش از حقآموزش و حقرأی برخوردار شدند اما افسوس که چند دهه است در کسب برخی حقوق شهروندی ابتدایی خود، عقب نگه داشته شده‌ و در حال مبارزه اند.

و تأسف بارتر آن که برای این حقوق ابتدایی باید ساعت‌ها استدلال بیاوریم، مطالبه کنیم، وقت بگذاریم، هزینه دهیم، آسیب ببینیم و در نهایت هم با توهین آمیزترین وضعیت ممکن شرایط برای ورود قطره‌ای و گزینشی زنان آن هم صرفاً در برخی رشته‌های ورزشی فراهم شود.

اگر این امر بدین سادگی، به دلیل ضعف و ناتوانی مدیریت ورزش کشور در این مرحله از عقب‌افتادگی متوقف نمی‌شد؛ امروز کسی جرأت نمی‌کرد زنان تماشاچی فوتبال را مانند مجرمان سابقه‌دار خطرناک، در بدترین محل استقرار تماشاچی ورزشگاه‌ها جای دهد!
 اگر چنین نبود، هتاکان و لمپن‌های بی‌مقدار در همین ورزشگاه‌ها مجوز نمی‌یافتند که با وقاحت چندش‌آور به زنان این سرزمین توهین کنند و مانند دشمن متجاوز به این ملت آنان را به تجاوز تهدید نمایند!
اگر مدیریت ورزش این کشور، این میزان فشل، ناتوان، ناکارآمد و کژکارکرد نبود؛ پس از هر بازی شاهد جنگ رسانه‌ای و موج تبلیغاتی مضحک و توهین آمیز برخی به زنان نبودیم که تهدید کنند اگر این بار فلان عمل از زنان سر بزند یا فلان رفتار و ظاهری که ما می‌خواهیم نداشته باشند، مجدداً از حضورشان به ورزشگاه‌ها جلوگیری خواهد شد!
این است مدیریت بی‌مایگان و ناشایست‌ها بر اریکه‌ی سیاست‌ورزی دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف‌ …

مطالبه‌ی #زن‌زندگی‌آزادی، دقیقا بر همین مبنا از دل جامعه‌ی ایران بانگ زده شد، که هیچ گروه و قشر و رده‌ و طبقه‌ی اجتماعی در این سرزمین شایسته‌ی تبعیض و تحقیر و تهدید نیست.
و زنان در این مطالبه، نمادی از همه‌ی گروه‌های به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض و تحقیر قرار گرفته؛ خواهان زندگی و آزادی هستند.
از ورزش و هنر گرفته تا سیاست و آموزش و خانواده و خیابان!
و این زندگی و آزادی را بدست خواهند آورد، همان‌گونه که سال‌ها پیش حقرأی و حقآموزش را بدست آوردند.
چنین نماند
و
چنین نیز هم نخواهد ماند…

فریبا_نظری
اردیبهشت ۱۴۰۳