بررسی مجدد آخرین شماره یکی از نشریههای سازمان تروریستی القاعده نشان میدهد که عیسى بن سعد آل العوشن که مسئولیت وزارت اطلاعرسانی القاعده را بر عهده داشت، سالها در ایران زیسته و از آنجا مسئولیت اطلاعرسانی و همچنین تامین خدمات لوجستیکی برای دیگر پیکارجویان القاعده را بر عهده داشت.
آخرین شماره نشریه “صوت الجهاد” که در سال 2007 میلادی منتشر شد، با پرده برداشتن از تسهیلاتی که ایران در اختیار اعضای سازمان القاعده و به ویژه رهبران این گروه قرار میداده، عمق روابط ایران و این گروه تروریستی را نشان داد. این تسهیلات شامل پشتیبانی لوجستیکی، آموزش نظامی و پناه دادن به این افراد در داخل خاک ایران بود.
در این شماره از نشریه “صوت الجهاد” از کسی نام برده شده که تا کنون کمتر کسی به نقش و فعالیتهای او دقت کرده است. این فرد که عیسى بن سعد آل العوشن نام دارد، علاوه بر اینکه یکی از ایدئولوژیستهای القاعده در پادشاهی عربی سعودی بوده، وظیفه مدیریت چندین نشریه القاعده را نیز بر عهده داشت.
آل العوشن کیست؟
عیسى بن سعد آل العوشن را دوستانش “وزیر اطلاعرسانی جهاد” و یا “مجاهد کیبورد” مینامیدند و در سال 2004 و حین هجوم نیروهای امنیتی سعودی به منزل صالح العوفی، یکی دیگر از رهبران القاعده در ریاض کشته شد.
آل العوشن اندک زمانی پیش از 11 سپتامبر و پس از مشورت با یوسف العییری، ایدئولوژیست شرعی و موسس سازمان القاعده در سعودی به پیکارجویان القاعده در افغانستان پیوست.
آل العوشن از همان ابتدا در بخش رسانه فعال شد و با الگو گرفتن از “مجاهدین افغان” و مساله چچن به القاعده در افغانستان پیوست. پس از کشته شدن یوسف العییری در ژوئیه 2003 در شهر حائل در شمال سعودی، آل العوشن از سوی عبدالعزیز المقرن که رهبر القاعده در جزیره العرب بود به عنوان مسئول انتشار نشریات القاعده برگزیده شد.
براساس آنچه در نشریه “التوحید و الجهاد” درباره سوابق عیسى بن سعد آل العوشن با نام رسانهای “ابی سعید القعود” آمده: “او با توجه به اهمیت نقش رسانه در جذب انصار و مجاهدین، همه تلاش خود را در این حوزه متمرکز کرد و با جدیت و کوشایی با شیخ شهید یوسف العییری در پایگاه الدراسات همکاری کرد.”
آل العوشن پس از کشته شدن العییری، مدیریت پایگاه “مرکز الدراسات البحوث الإسلامیه” را بر عهده گرفت و پس از تعطیل شدن پایگاه الدراسات، پایگاه دیگری به نام “صوت الجهاد” را راهاندازی کرد. آل عوشن پس از آن و به امر عبدالعزیز المقرن سردبیر مجله سوت الجهاد شد.
علاوه بر سردبیری مجله صوت الجهاد، آل العوشن بر نشریه “معسکر البتار” نیز نظارت کرده و یکی از افراد اصلی “مؤسسه السحاب” بازوی رسانهای سازمان القاعده به شمار میرفت. او همچنین به عنوان تحلیلگر با نشریه معروف موسسه السحاب که “بدر الریاض” نام داشت، همکاری میکرد.
چند روز پس از هجوم به هسته إشبیلیه در 8 می 2003 عملیات تروریستی 12 مه رخ داد و در این عملیات که بزرگترین عملیات تروریستی در پادشاهی عربی سعودی به شمار میرود، تروریستها سه مجتمع مسکونی غرناطه، اشبیلیه و الحمرا را منفجر کردند. پس از آن مقامات سعودی فهرست 26 تروریست تحت تعقیب را منتشر کردند و وزارت کشور پادشاهی عربی سعودی آنها را خطرناکترین افراد تحت تعقیب توصیف کرد. نام عیسى بن سعد آل العوشن سخنگوی رسانهای القاعده نیز در این فهرست بود.
آل العوشن و ایران
روابط دو طرفه مسئول اطلاعرسانی القاعده و ایران پس از حوادث 11 سپتامبر آغاز شد. پس از هجوم آمریکا به طالبان و القاعده در افغانستان، پیکارجویان این دو گروه و تعدادی دیگر از رهبران گروههای افراطی به ایران پناه بردند تا نهادهای اطلاعاتی آمریکا نتوانند آنها را پیدا کنند.
آل العوشن در شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ایران اقامت کرد. هماهنگی اقامت آل العوشن در زابل را یوسف العییری و محافظ بن لادن انجام دادند. محافظ بن لادن یکی اعضای گروه پنج نفرهای بود که در سال 1992 با هواپیمای بنلادن از افغانستان به سودان رفتند و در میانه راه در ایران توقف کردند.
ماجد سعید القحطانی ملقب به علی المکی، یکی از دوستان آل العوشن که در استان الرس در منطقه القصیم سعودی و در سال 2005 به دست نیروهای امنیتی کشته شد، درباره آل العوشن گفته: «آل العوشن در شهرستان زابل مسئولیت تعدادی از پیکارجویان القاعده را که در ایران حضور داشتند، بر عهده گرفت. این موضوع از سوی العییری که حلقه وصل بنلادن و رهبران القاعده در منطقه خلیج عربی بود، صورت گرفت. او از طریق لپتاپ یا رهبران القاعده در ایران و پاکستان در تماس بود.»
در خاطرات علی المکی که توسط مجله صوت الجهاد منتشر شده، آمده: «شهید [آل العوشن] که خدای رحمتش کند به ایران آمد و مسئولیت تعدادی از مجاهدان را بر عهده گرفت و [آنها] منظر بودند راه برای ورودشان [به افغانستان] باز شود. آنها مدتی در آنجا با اشتیاق منتظر ماندند، اما راه بسته شده بود.”
نکته قابل توجه در نامه القحطانی (علی المکی) که تحت عنوان “فارس الاعلام الجهادی” در مجله صوت الجهاد آمده، این است که آل العوشن از داخل ایران مسئولیت ارائه پشتیبانی لوجستیکی و دریافت کمکهای مالی و همچنین مسئولیت پذیرش “مجاهدان جدید” و “مجاهدانی که از افغانستان خارج میشوند” را بر عهده داشت. این موضوع به خوبی عمق همکاری ایران با سازمانهای تروریستی و حمایت ایران از آنها را نشان میداد. ایران در واقع نقطه عبور پیکارجویان برای رسیدن به سازمان القاعده بود.
لملکی درباره آل العوشن نوشته بود: «او در ایران برای برادران مجاهدش پشتیبانی لوجستیکی، شامل دریافت کمکهای مالی و پذیرش مجاهدان جدید و مجاهدانی که از افغانستان خارج میشوند را فراهم میکرد. او که خدایش بیامرزد به من گفت که شیخ یوسف [العییری] در عید فطر سال 1422 با آنها تماس گرفت و در جریان این موضوع قرار گرفت که برادران مشتاق ورود [به افغانستان] هستند و آنها از دست ایران و رافضیهایش خسته شدهاند. او نیز که خدای رحمتش کند شروع به تسلی دادن آنها کرد و در یک مکالمه تلفنی طولانی درباره فضایل صبر و جهاد برای آنها سخن گفت.»
در همین راستا وزارت کشور پادشاهی عربی سعودی در سال 2009 فهرستی شامل 85 فرد تحت تعقیب در خارج از این کشور را منتشر کرد که شامل 83 شهروند سعودی و دو شهروند یمنی بود. تعدادی از این افراد خود را تسلیم نهادهای امنیتی کردند و به کشور بازگشتند.
القرعاوی، موسس گردانهای عبدالله عزام
یکی از این افراد متهم شماره 13 در هسته 32 بود؛ هستهای برای انجام عملیات تروریستی در پادشاهی عربی سعودی برنامهریزی کرده بود. او در سپتامبر 2014 و در جلسه دادگاه اعلام حکم افراد این هسته، فاش کرد که دورههای به کارگیری اسلحه و مواد منفجره را نزد سازمان القاعده در افغانستان گذراند. او همچنین از یکی از اعضای این هسته مبلغ 106 هزار ریال سعودی دریافت کرده و با خود به ایران برد. او مبلغ 100 هزار ریال را به صالح القرعاوی، هماهنگکننده امور القاعده در ایران و 6 هزار ریال سعودی به یکی از افراد تحت تعقیب که در وزیرستان به سر میبرد، داد.
القرعاوی بنیانگذار و رهبر گردانهای عبدالله عزام است. این گردانها فعالیت نظامی خود را در سال 2004 و از طریق چند عملیات محدود آغاز و در سال 2009 پس از جنگ غزه اعلام وجود کرده و در اردوگاههای فلسطینی در لبنان مستقر شدند.
القرعاوی آموزشهای فشرده امور الکترونیکی و شیوه استفاده از آنها در انفجارات را در ایران گذراند و ایران را به عنوان مرکز عملیات خود برگزید. او با هدف یکپارچه کردن سازمان القاعده در عراق و لبنان، نقش واسطه میان رهبران و اعضای این سازمان را در ایران بر عهده گرفت. او همچنین معاون یاسر السوری، هماهنگکننده خدمات لوجستیک القاعده بوده و روابط مستحکمی با پیکارجویان القاعده در منطقه، که در پی انجام عملیات تروریستی بودند، داشت.
گردانهای عبدالله عزام مسئولیت هجوم به سفارت ایران در لبنان در نوامبر 2013 را بر عهده گرفت. انفجاری که براساس دادههای اطلاعاتی، به درخواست سازمان اطلاعات ایران و رژیم سوریه انجام شد.
القرعاوی به شکل مستمر میان محل اقامتش در شهر مشهد و استان وزیرستان در رفت و آمد بود تا اینکه در تابستان 2012 از ناحیه کتف به شدت آسیب دید و دستگیر شد. پس از آن او به عنوان متهم شماره 43 در فهرست 85 نفره افراد تحت تعقیب به پادشاهی عربی سعودی تحویل داده شد.
گردانهای عبدالله عزام از طریق دو گروه “سرایا زیاد الجراح” و”سرایا یوسف العییری” 9 عملیات تروریستی انجام دادند که مهمترین آنها حمله به ناو آمریکایی در العقبه در آگوست 2005 بود.
پیش از آن و در ژانویه 2002 روزنامه نیویورک تایمز براساس مدارکی که از مقامات اطلاعاتی آمریکا به دست آورد، فاش کرد که عماد مغنیه رهبر شاخه نظامی حزبالله لبنان، ایران و اسامه بنلادن در دهه 90 میلادی با یکدیگر در تماس بودهاند.
براساس نیویورک تایمز عماد مغنیه حداقل یک بار با بنلادن دیدار داشته و قصد داشته موضوع برقراری روابط همکاری با او را به بحث بگذارد. براساس اطلاعاتی که دادگاه فدرال آمریکا از جمال الفضل، یکی از معاونان نزدیک به بنلادن که بعدها از القاعده جدا شد، به دست آورد، سیف العدل و گروهی از همراهان او در آغاز دهه 90 میلادی به جنوب لبنان رفته و نزد حزبالله آموزش نظامی دیدند.