سخنرانی علیرضا آوایی یک توهین آشکار به شعور و آگاهی ایرانیان است و روزی به دنیا نیامدگان از آن سخنها خواهند گفت. برای اینکه در نزد آیندگان به بیغیرتی متهم نشویم، بایسته است در این مورد موضعی بسزا اتخاذ کنیم.
یک خبر شوکهکننده مانند پتکی بر سر زندانیان سیاسی، خانوادههای جریحهدار آنان و نیز مردم ایران فرود میآید: سخنرانی علیرضا آوایی، وزیر دادگستری دولت روحانی در شورای حقوقبشر به تاریخ سهشنبه ۲۷فوریه.
رزومه علیرضا آوایی در خدمت به ماشین شکنجه و کشتار
دادستان عمومی و انقلاب دزفول ۱۳۵۸
دادستان عمومی و انقلاب اهواز ۱۳۶۷
رئیس کل دادگستری استان لرستان ۱۳۷۳
رئیس کل دادگستری استان مرکزی ۱۳۷۷
رئیس کل دادگستری استان اصفهان ۱۳۸۱
رئیس کل دادگستری استان تهران ۱۳۸۴–۱۳۹۳
قاضی دیوان عالی کشور ۱۳۹۳
معاون وزیر کشور و رئیس سازمان ثبت احوال ایران ۱۳۹۴
رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور ۱۳۹۵
وزیر دادگستری کنونی
همانطور که در بخشی از رزومه علیرضا آوایی پیداست او از سال ۱۳۵۸تا سال ۱۳۶۷دادستان عمومی و انقلاب دزفول و اهواز بود. در قتلعام ۶۷دادستان انقلاب در دزفول بود. بعد از دریافت حکم خمینی، مسئول اصلی اعدامها در زندان یونسکوی دزفول شد.
او به همراه برادرش احمد و غلامرضا، خلف رضایی زارع، ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪین ﮐﺎﻇﻤﯽ، ﻧﺪﺍﻑ، ﻫﺮﺩﻭﺍﻧﻪ، کفشیر، ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺿﺎ ﺳﺎﻟﻤﯽ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻌظیم ﺗﻮﺳﻠﯽ ﻭ فریدون حسنوند عضو «مجلس»، غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه «مرکزی خاتمالانبیاء» پای ثابت اعدامها در دهه ۶۰بودند و تیرخلاص زندانیان توسط آنها زده میشد.
این افراد و در رأس آنها علیرضا آوایی ارکان اصلی دستگاهی را تشکیل میدادند که مرتکب بزرگترین جنایات در استان خوزستان شدند. این عده در دههی خونین ۶۰مسئولیت ادارهی دستگاه «قضایی» و زندان یونسکو، یکی از اصلیترین مراکز شکنجه و سرکوب در جنوب ایران و یکی از مخوفترین زندانهای کشور را به عهده داشتند.
علیرضا آوایی، مرگبانی در جهنم زندان یونسکو
از طنزهای تلخ روزگار ما یکی نیز این است که نام این زندان نیز محتوایی مقلوب را نمایندگی میکند. «یونسکو»، بنیادی بود که با همکاری سازمان ملل و برای مبارزه با بیسوادی و حمایت از کودکان دزفول ایجاد شد.
در سالهای پایانی سلطنت شاه، این مرکز در اختیار ادارهٴ آموزش و پرورش شهر گذاشته شد، سپس به باشگاه فرهنگیان تغییر نام یافت.
بعد از به قدرت خزیدن خمینی، این مرکز فرهنگی چون سایر امکان، به سرعت به محلی برای زندانی کردن و شکنجه و کشتار جوانان و مخالفان سیاسی تبدیل گشت.
در آغاز دهه شصت، «زندان یونسکو!؟» دارای ۴اتاق بود و ۳۵۰زندانی را در خود زورچپان میکرد. بهدلیل گسترش بگیر و ببندها و افزایش سرکوب، ۶اتاق قرنطینه و ۴۰بند و سلول دیگر در آن ساخته شد، تا آنجا را در هوای گر گرفته و گدازان جنوب کشور به جهنمی برای زندانیان تبدیل کند.
علاوه بر آن زیرزمینی با پلههای زیاد در اعماق زمین به نام «اتاق تمشیت» ساخته شد تا صدای ضجه و نالهٴ شکنجهشوندگان به گوش کسی نرسد.
کمتر زندانی زندان جهنمی یونسکو را میتوان سراغ گرفت که نام علیرضا آوایی، در میان زوزههای شلاق به کرات به گوش او نخورده باشد.
او بهدلیل استعدادی که در این شغل از خود نشان داد بهزودی مدارج ترقی در این نظام را طی کرد و در جریان قتلعام۶۷به عضو کمیتهٴ مرگ ارتقا پیدا کرد. ماجراهای تکاندهندهٴ زندان یونسکو سالها از دیدگان پنهان بود و کسی نمیدانست چه فجایعی در آن در حال وقوع است.
افکار عمومی بهدنبال فرار موفق یکی از اعدامیان قتلعام۶۷به نام محمدرضا آشوغ متوجه این وقایع هولناک این جهنم زمینی شد.
زندانی سیاسی محمدرضا آشوغ، نوشته است: کمیتهٴ مرگی که در زندان یونسکو برای قتلعام زندانیان تشکیل شد عبارت بود از آخوندی به نام محمدحسین احمدی (حاکم شرع)، شمسالدین کاظمی (بازپرس)، علیرضا آوایی (دادستان) و یک نمایندهٴ وزارت اطلاعات به همراه هردوانه مسئول زندان و چند پاسدار محافظ.
در سالهای ۶۰تا ۶۲، تقریباً همه اعدامها در محوطهی این زندان، پشت حیاط خلوت آن صورت میگرفت. در آن جا محوطهی پرت افتادهای وجود داشت که تعدادی درخت کهن و قطور داشت. زندانیان کم سن و سال را به درخت میبستند و سپس با سنگدلی تمام به آنها شلیک میکردند. من و عیدی دانگا بارها این صحنهی فجیع را از بالای هواکش سلولهای روبهروی محوطهی اعدام شاهد بودیم. درختان تنومند از شلیک گلولهها، سوراخ سوراخ و خونین شده بودند و تکههایی از گوشت بدن انسان به درختها چسبیده بود. جنایتکاران بعدها به قصد از بین بردن آثار جنایات خود، تعدادی از این درختان را قطع کردند
کودکان و نوجوانانی همچون «عبدالرضا زنگویی» (پانزده ساله)، «حمید آسخ» (پانزده ساله) و «غلامرضا گلال زاده» (شانزده ساله) . این اعدامها در «حیاط خلوت» پشت زندان و در حالی که محکومان خردسال را به درختهای کهن سال میبستند، انجام میشد. در آن روزها سایر زندانیان که از چشمیهای سلول ناظر آن صحنههای جنون آمیز پاسداران بودند، میدیدند که چگونه آن درختان تنومند شکافته و خونین میشدند. از نزدیک شاهد بودیم که سرانجام آدمکشان حرفهیی یونسکو برای از بین بردن آثار آن جنایتها، تعدادی از آن درختان مجروح و پاره پاره شده را قطع کردند. دو تن از هواداران سازمان فدایی بهنامهای «غلامرضا و محمد رضا» – دو نفر که برادر بودهاند – که یک روز تمام زیر آفتاب سوختند و وقتی به سلولها بازگردانده شدند، آن چنان لب و صورت آنان سوخته و شکاف برداشته و قیافههایشان تغییر کرده بود، که مشکل میشد آنها را شناخت. «ضرب حتی الموت» یا شکنجه تا سرحد مرگ از دیگر شکنجههای رایج در زندان یونسکو در این سالهاست.
گورهای جمعی زندانیان سیاسی اهواز در یک تکه زمین بایر در سه کیلومتری شرق گورستان بهشتآباد این شهر واقع شده است. بعد از خروج از بهشتآباد یک جاده خاکی و متروکه وجود دارد که خانوادهٴ شهیدان با ماشین خودشان به آنجا میآمدند. قبلاً آن زمین نخلستان بود که بعداً تبدیل به بیابان شد. اعدامیهای سالهای ۶۱و ۶۲اول در آنجا دفن شدند و این روند تا سال ۶۷ادامه داشت تا اینکه اعدامیهای قتلعام ۶۷را هم همانجا دفن کردند.
در سال ۶۷بلافاصله بعد از دفن پیکرها، روی گورهای جمعی را با سیمان پوشاندند تا ظاهراً از حفر زمین توسط خانوادهها و بیرون کشیدن پیکر بستگانشان جلوگیری کنند..
۱۸تیرماه ۱۳۸۸، نیروی انتظامی، تعداد زیادی از معترضان به نتایج انتخابات سال ۸۸را که مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، دستگیر و آنان را با دستور سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران و معاونینِ او، حسن زارع دهنوی و علیاکبر حیدری فر به بازداشتگاه کهریزک منتقل کردند که در این میان دست کم سه تن از این بازداشتشدگان به اسامی محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی در اثر شکنجههای اعمال شده جان باختند.
علیرضا آوایی در ۱۷تیر ۱۳۸۹ بهعنوان رئیس دادگستری تهران طی مصاحبهیی با روزنامه کیهان بر «صحیح بودن رویه نظام» در رسیدگی به پرونده کهریزک تأکید کرد.
از ۱۸مهرماه ۱۳۹۰،اتحادیه اروپا علیرضا آوایی را بهدلیل نقش مؤثر در سرکوب مردم ایران، در لیست تحریمهای حقوقبشری قرار دادهاست. بر اساس بیانیهٴ اتحادیه اروپا، علیرضا آوایی در مقام ریاست دادگستری تهران، مسئولِ «دستگیریهای خودسرانه»، «عدم رعایت حقوق بازداشتشدگان» و «افزایش شمارِ اعدام» بوده و حقوقبشر را نقض کرده است. حسن روحانی، بیاعتنا به این تصمیم اتحادیه اروپا، علیرضا آوایی را بهعنوان رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور منصوب کرد. او هم اکنون وزیر دادگستری دولت روحانی است با همه قتلهایی که هم الان در زندانها صورت میگیرد.
با در نظر گرفتن این سیاهه بلند در اعدام و شکنجه زندانیان سیاسی، موضوع سخنرانی علیرضا آوایی در شورای حقوق بشر یک توهین به شعور ایرانیان است.